شراف: گرچه تعریف مشخص و واضحی برای جنگ سایبری وجود ندارد اما ایران و ایالات متحده هم اکنون در حالت جنگ سایبری به سر می‌برند اما آسیب‌های ناشی از آن از سوی هیچ یک از طرفین منجر به وارد شدن جراحات انسانی نشده است.

جنگ سایبری ایران و آمریکا

به گزارش اشراف، مجله ‹‹نشنال اینترست›› در مقاله‌ای به قلم ‹‹بیل فرنچ›› می‌نویسد: با نزدیک تر شدن زمان جلسه ایالات متحده و ایران برای مقابله با برنامه هسته‌ای تهران، یک سؤال که کمتر به آن پرداخته شده است به ذهن متبادر می‌شود: آیا این دو کشور هم اکنون وارد جنگ شده‌اند؟

 


سایت خبری تحلیلی اشراف بدون تایید محتوا و ادعاهای مطرح شده در این گزارش، ترجمه آن را برای اطلاع نخبگان و تصمیم گیران عرصه سیاسی کشور از رویکردها و دیدگاه‌های اندیشکده‌های غربی منتشر می‌کند.  



در اواخر ماه سپتامبر، حملات سایبری گسترده‌ای که مورد تکذیب قرار گرفته‌اند، پنج موسسه بانکی امریکایی را هدف قرار دادند. اندکی پس از آن، سناتور لیبرمن ایران را مسئول این کار دانست، این اتهامی است که طبق گزارشات اکنون مقامات عالی رتبه ایالات متحده نیز در آن سهیم شده‌اند. در حالی که به نظر می‌رسد خسارات وارده ناچیز بوده، این حملات به صورت موجی برای مدت حداقل پنج هفته ادامه یافت.


این مسئله در آستانه این گزارش روی داد که ایالات متحده و اسرائیل مشترکاً حملات سایبری استاکس نت را علیه زیر سازه‌های هسته ایران انجام داده‌اند 

این مسئله در آستانه این گزارش روی داد که ایالات متحده و اسرائیل مشترکاً حملات سایبری استاکس نت را علیه زیر سازه‌های هسته ایران انجام داده‌اند. کرم استاکس نت ویرانگرترین مؤلفه یک نبرد سایبری گسترده‌تر بود تا برنامه هسته‌ای ایران را مختل کند و طبق گزارشات به حدود هزار سانتریفیوژ در تجهیزات غنی سازی نطنز آسیب زده بود.


آیا ایالات متحده و ایران در یک جنگ سایبری به سر می‌برند؟  

هیچ توافقی در مورد تعریف جنگ سایبری وجود ندارد. علاوه بر این، چنین تعارضاتی نظری و مشروط هستند؛ و هنوز اتفاق نیفتاده‌اند. تا جایی که ما می‌دانیم، در طی حملات سایبری گذشته – حتی در زمان انجام اقدامات سایبری مربوط به جنگ، مانند زمانی که CIA بنا به گفته برخی از نرم افزار استفاده کرد تا بخشی از خط لوله نفت روسیه را در سال 1982 منهدم کند – و هنگامی که فعالیت‌های سایبری جاسوسی به طور گسترده گزارش می‌شود، حداقل هنوز به طور عمومی جنگ سایبری را تجربه نکرده ایم.


فعالیت‌های سایبری ممکن است در برخی شرایط خاص از شدت عمل هم استفاده کنند 

و حتی زمانی که سؤال «جنگ چیست؟» هیچ پاسخ صریح و ساده‌ای ندارد، تاریخ ما انگاره‌های نسبتاً خوبی را ایجاد کرده است. کارل ون کلوزویتز، که یک نظریه پرداز سیاسی است، جنگ را به عنوان «اعمال خشونت در جهت وادار کردن رقیب به پذیرفتن و برآوردن خواسته ما» به منظور دست یابی به یک هدف سیاسی تعریف می‌کند. به راحتی می‌توان مشاهده کرد که برخی از موارد شدید حملات سایبری مطابق با این تعریف هستند.

هرالد کو، مشاور قانونی وزارت امور خارجه، اخیراً بر این مسئله تاکید کرده است. وی که در یک کنفرانس به میزبانی فرماندهی سایبری ایالات متحده برگزار شده بود، سخنرانی می‌کرد گفت: «فعالیت‌های سایبری ممکن است در برخی شرایط خاص از شدت عمل هم استفاده کنند» . برای مثال، دو کشور را در نظر بگیرید که برای از بین بردن شبکه‌های برق یکدیگر از حملات سایبری استفاده می‌کنند تا کشور دیگر را مجبور به تغییر سیاست‌هایش در مورد مسئله‌ای خاص بکنند. اگر در طی این فرآیند شهروندانی جان خود را از دست بدهند، که کاملاً محتمل و باورکردنی است، مطمئناً این اقدام به حدی است که بتوان آن را جنگ نامید.


ماهیت جنگ سایبری هر چه که باشد، یک جنگ است 

بنابراین ماهیت جنگ سایبری هر چه که باشد، یک جنگ است. درست همان طور که نیروی هوایی در جنگ از هواپیما استفاده می‌کند، یا درست همان طور که جنگ دریایی جنگی است که در آن از کشتی‌ها و زیردریایی‌ها استفاده می‌شود، جنگ سایبری نیز باید جنگی باشد که از کدها و رمزهای آسیب رسان و نادرست و از تسلیحات سایبری در آن استفاده می‌شود.

اما در مورد حالت‌های خفیف تر آن که تأثیرات خیلی مخربی ندارد و صدمه جانی ای در پی ندارد چطور؟ به گفته کلوزویتز، سؤال اصلی این است که آیا حملات سایبری را می‌توان به عنوان جنگ بدون خشونت به حساب آورد یا نه. این سؤال که آیا ایالات متحده و ایران در حالت جنگ سایبری هستند تا حد زیادی متکی به این سؤال و جواب آن است که تا کنون به وضوح توضیح داده نشده است.


حملات سایبری هر دوی ایالات متحده و ایران مطابق با جنبه‌های مهم ایده کلوزویتز در مورد جنگ سایبری است 

از سوی دیگر به نظر می‌رسد که حملات سایبری هر دوی ایالات متحده و ایران مطابق با جنبه‌های مهم ایده کلوزویتز در مورد جنگ سایبری است. حملات هر دوی آن‌ها را می‌توان به عنوان اقداماتی برای تحت فشار قرار دادن رقیب در جهت اهداف سیاسی خاصی در نظر گرفت. واضح است که استاکس نت بخشی از تلاش ایالات متحده برای مداخله در برنامه هسته‌ای ایران بود. حملات تکذیب شده ایران علیه بانک‌های ایالات متحده را نیز می‌توان تلاش ایران برای دفاع از سلطه و حاکمیت خود دانست که هزینه‌های بالقوه حملات آتی یا تاوان تحریم‌ها را نشان می‌دهد.

از سوی دیگر، به وضوح نمی‌توان حملات سایبری ایالات متحده و ایران را به عنوان نوعی خشونت محسوب کرد. در هیچ یک از موارد انسان‌ها به طور فیزیکی آسیبی ندیده‌اند. با این وجود، این مسئله این موضوع را باز یا بسته نگه نمی‌دارد. قانون امریکا به طور ضمنی بیان می‌کند که تفسیر مفهوم خشونت ساده و سر راست نیست. قانون ایالات متحده خشونت را تا حدی به صورت زیر تعریف می‌کند «اعمال فشار فیزیکی» در مقابل «یک شخص یا دارایی» که می‌تواند سانتریفیوژ های هسته‌ای یا سیستم‌های کامپیوتری را نیز در بر بگیرد. به طور مشابه، حتی تحت مدل محض کلوزویتز، خشونت بر حسب «اعمال فشار فیزیکی» تعریف می‌شود. گرچه برخلاف قانون ایالات متحده، وی دارایی را به عنوان چیزی که بتوان بر اساس اعمال فشار فیزیکی، آن را در معرض خشونت دانست، در نظر نمی‌گیرد.


این مسئله که اکنون در جنگ سایبری به سر می‌بریم یا نه تنها تمایزی تکنیکی ایجاد خواهد کرد 

این مسئله ما را با مشکلات انتزاعی در مورد رابطه بین مفاهیمی مانند اعمال فشار، خشونت و جنگ رو به رو می‌کند. آیا اعمال فشار باید متضمن جراحت فیزیکی به انسان‌ها باشد؟ فقط به این دلیل که اعمال فشار در حوزه سایبری با رمزهای دو دوئی، هزینه‌ها و ترانزیستورهای الکتریکی به کار گرفته شده است، آیا این مسئله جنگ سایبری را از حالت فشار فیزیکی خارج می‌کند – و در نتیجه آن را اعمال خشونت در نظر نمی‌گیرد؟ آیا طرز تفکرهای بهتری درباره رابطه بین خشونت و جنگ وجود دارد که این سؤال را به روشنی پاسخ دهد که چه چیزی جنگ سایبری قلمداد می‌شود؟  هیچ پاسخ آشکار واضحی به این سؤال وجود ندارد.

به نظر می‌رسد این سؤال که آیا ایالات متحده و ایران در جنگ سایبری با یکدیگر هستند به ملاحظات انتزاعی و فلسفی بستگی دارد. با این وجود باید مکث کنیم: با حرکت به سمت مقابله بالقوه زیانبار بین تهران و واشنگتن، این مسئله که اکنون در جنگ سایبری به سر می‌بریم یا نه تنها تمایزی تکنیکی ایجاد خواهد کرد. به عبارت دیگر تنها مشتی سؤالات فلسفی بین ما و این که هم اکنون در حالت جنگ به سر می‌بریم یا نه، وجود دارد. اگر این طور نتیجه گیری کنیم که جنگ شروع شده است، مسائل اصلی اهمیت حیاتی تر و مهم تری پیدا می‌کنند.